ازاماكن مذهبي موجود در روستاي صالحان مكاني است كه به « مصليا » معروف است . زمين «مصليا» در جنوب شرقي صالحان و در حاشيه « طالش محله » پاي كوه جنگلي « دهري » و تپه « آرسلو » قرار دارد . به نظر مي رسد مردم كلمه « مصلًي » را در تلفظ مسامحه كرده وبه آن « مصليا»مي گويند . در اين مكان مسجد كوچكي بنا . . .
براي خواندن ادامه مطلب در مورد اين منبر مقدس به ادامه مطلب برويد.
ازاماكن مذهبي موجود در روستاي صالحان مكاني است كه به « مصليا » معروف است . زمين «مصليا» در جنوب شرقي صالحان و در حاشيه « طالش محله » پاي كوه جنگلي « دهري » و تپه « آرسلو » قرار دارد . به نظر مي رسد مردم كلمه « مصلًي » را در تلفظ مسامحه كرده وبه آن « مصليا»مي گويند . در اين مكان مسجد كوچكي بنا شده است و داخل مسجد منبري سنگي قرار دارد .
در مورد اين مكان و منبرسنگي مطالبي بين مردم رواج دارد كه به آنها اشاره مي كنم :
1 - امام زاده سلطان محمد كيا در اين مكان تدريس مي كرد و بر اين منبر سنگي مي نشست و به وعظ و ارشاد مردم مي پرداخت .
2 - اين مكان همان مصلاي كجور است كه حسن بن زيد در سال 250 هجري قمري در آن مكان خطبه خواند و قيام علويان آغاز شد .
اما واقعيت چيست ؟
1- آن طوركه در كتب تاريخي آمده است حسن بن زيد 27 ماه رمضان سال 250 هجري قمري با استقبال امام زاده سلطان محمد كيا و سادات منطقه به كجور آمد و مهمان امامزاده سلطان محمد كيا بود تا در روز عيد فطر در مصلاي كجور نماز خواند و به منبر رفت . ابن اسفنديار در كتاب «تاريخ طبرستان» كه در سال 613 هجري تاليف كرده ،در مورد ورود حسن بن زيد به كجور چنين نوشته است : «روز پنج شنبه بيست وهفتم رمضان به كجور رسيد تا روز عيد آمد به مصلي رفت نمار گزارد و بر منبر شد و خطبه بليغ با فصاحت علويانه بخواند» و اولياء الله آملي در كتاب تاريخ رويان در قرن هشتم نوشته است : «. سادات آن نواحى با سيد محمد بن ابراهيم،سيد را استقبال كردند. روز پنجشنبه بيست و هفتم رمضان به كجور فرود آمد تا روز عيد به مصلى رفت و نماز گزارد و به منبر رفت و خطبه كرد بليغ با فصاحت علويانه و مردم را به ترغيب و ترحيب و وعد و وعيد انذار كرد.»
با توجه به اين كه امامزاده سلطان محمد كيا در صالحان زندگي مي كرد و در همين محل دفن شد و مكان ديگري در ناحيه كجور به نام « مصلي » وجود ندارد ، مي توان گفت محلي كه در صالحان به نام «مصليا» معروف است ، بخشي از مكان مصلاي كجورقديم است . گفتم بخشي از محل مصلاي قديم است زيرا محل مصلي آن هم براي شهري مانند كجور كه در آن زمان مركز حكومت بود قطعا وسعت زيادي داشته است . اين كه الان مكان كوچكي به نام مصلي باقي مانده ممكن است به اين خاطر باشد كه بعد ها بخشي از اراضي مصلي مورد تصرف واقع شده است .
2 - در مورد منبر سنگي طبق سندي كه اشاره خواهم كرد معتقد هستيم اين منبر مربوط به زمان زندگي امام زاده سلطان محمد كيا نيست ؛ بلكه اين منبر در قرن دهم حدود پنج قرن (500 سال) پيش توسط سنگ تراشان محلي حك شده است و در اين محل مستقر گرديده است .
دكتر منوچهر ستوده ، نويسنده كتاب ارزشمند « از آستارا تا استر آباد » كه در دهه 40 فبل از انقلاب ( بين سالهاي 1340 تا 1350 ) از اين محل ديدن كرده است ، در جلد سوم كتاب خود مشاهدات خود را چنين نوشته است : در اراضي جنوبي دهكده صالحان كه به نام «مصلا » معروف است منبري سنگي است كه درازاي آن 46 و بلندي آن از سطح زمين 130 سانتي متر است . اين منبر داراي پنج پله و يك پشتي است . بر سه جانب و بر سه پله بالا كتيبه است . بر بدنه طرفين منبر دو كتيبه در سه سطر است .
كتيبه اي كه پشت منبر است نام سنگ تراش حك شده كه نوشته شده : « عمل استاد ...و اخوه حسن هزار خالويي»و بر روي انحناي سمت چپ پشتي تاريخ حك سنگ نوشته شده كه ماه محرم سال 907 هجري قمري است .
پس منبر سنگي مصليا در محرم سال 907 هجري قمري توسط استاد حسن هزارخالي و برادرش حك شده است . تاريخ حك منبرسنگي صالحان نشان ميدهد اين منبر در زمان امام زاده سلطان محمد كيا وجود نداشت . چون امام زاده سلطان محمد كيا در سال 266 هجري قمري از دنيا رفته است .
به نظر مي رسد اين اساتيد منبر سنگي را براي ياد بود و يادگار از خودشان حك و به اين مكان هديه كرده اند . همان طوركه شبيه اين كار در شهر سيرجان كرمان و مسجد جامع بلده و مسجد گوهر شاد مشهد انجام شده است و اساتيد منبر سنگي را به رسم يادبود حك و تقديم مي كردند تا در مسجد بماند . طبيعي است با توجه به عمر ودوامي كه سنگ دارد ساخت اين منبر ها مورد توجه قرار مي گرفت .
اما متاسفانه مطلب غلطي نيز در مورد منبر سنگي از بعضي ساده انديشان شنيده مي شود . باور غلط اين است كه در لاي اين منبر سنگي و يكي از پله هاي آن گوهر شب چراغ نهفته شده است و طوري شكاف و درزهاي سنگ گرفته شده كه مشخص نيست . لذا در طول سال هاي اخير چند نوبت سارقان عتيقه براي سرقت و انتقال اين منبر به خارج از روستا اقدام كردند و گاه به شكستن پله ها و اطراف اين منبر اقدام كردند طوري كه امروز از اين منبر جاي سالمي نمانده است و كتيبه هاي اطراف سنگ از بين رفته وقابل خواندن نيست و پله ها شكل اوليه خود را از دست داده اند ( اميد واريم اين افراد نادان و طمع كار به نابود كردن ميراث تاريخي اين مرز وبوم پايان بدهند ومسئولان محلي وميراث فرهنگي نيز تدبيري براي حفظ آن بيانديشند)
اما وجود گوهر شب چراغ در منبر سنگي يك باور خرافي و بي اساس است كه سارقان ميراث فرهنگي براي توجيه رفتار خود مطرح كرده اند و ديگران را از آن طريق به طمع انداختند .
گوهر شب چراغ نوعي سنگ معدني حاوي فسفر و گرانبهاء است كه از كانهاي كشور مصر به دست مي آمد .نه تنها در مازندران بلكه در ايران معدن اين سنگ وجود ندارد . همان طور كه گفتيم سازندگان منبر سنگي صالحان افراد شناخته شده ومشخص هستند . دليل حك اين منبر هم هديه آن به مصلاي صالحان بوده است . استاد حسن هزار خالويي اگر گوهر شب چراغي داشت ، آن را مي برد و در بازار عتيقه فروش ها به فروش ميرساند و يك عمر حال آن را مي برد ، چرا مي نشست منبر حك كند؟ . از طرفي با امكانات كم آن روزگار قرار دادن يك سنگ گرانبها در دل منبر سنگي چطور ممكن بود و چه فايده اي داشت ؟
همچنين بايد توجه داشت گوهر شب چراغ نوعي سنگ بسيار ناياب است كه تعجب است چطور اين سنگ به دست استاد كار هزار خالويي ميرسد .اين افكاربي اساس و پوچ گاه ريشه در خرافه گرايي دارد . شايد بعضي فكر ميكنند كه اگر بگويند در دل اين منبر گوهر است عظمت اين منبر ومكان را بالا برده ا ند. غافل از اين كه با اين سخنان موجب نابودي اين منبر قديمي ويادگار اساتيد منطقه كجور شده اند.